به نام خدای حسابگر,حسابساز,حسابرس

fatemeh-ghiassi.blog.ir
به نام خدای حسابگر,حسابساز,حسابرس

برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن ب دیگران،امید تنها چیزی است که از ترس قوی تر است.
بنده فاطمه قیاسی،فارغ التحصیل رشته حسابداری در مقطع کارشناسی هستم.
ساکن تهران؛عاشق هنروموسیقی.
بصورت نیمه حرفه ای نقاشی سیاه قلم کار میکنم و عروسک نمدی درست میکنم.
کم و بیش دست ب قلمی دارم و مطلب مینویسم.
مطالبم بیشتر دل نوشته اس،چیزایی ک تو روزمره میبینم یا اتفاق میوفته رو مینویسم.
امیدوارم که بتونم بهترین مطالبو براتون به اشتراک بذارم.
دوست دارتون(فاطمه قیاسی😊)

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

تلنگر

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۶ ق.ظ


دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت.
باشوهرش آمده بود.
وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت.
تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت.
وقتی رفتند
هرکسی چیزی گفت
یکی گفت زن ذلیل
یکی گفت لوس،
یکی چندشش شده بود
و دیگری حالش بهم خورده بود!

یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت.
خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن.
زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست.
اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد...
همه چیز عادی بنظر آمد ....

و من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق...i

  • فاطمه قیاسی

بخیه

تلنگر

حالش

دختر

سرش

عشق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی