ی کلاغ،چهل کلاغ

ی کلاغ چهل کلاغو دیدید؟؟؟

اگر ندیدید بیاید محل کار من.

شرایط بد اقتصادی رو که همتون خبر دارید؟بابت این مسئله ما ی برج بیمه تامین اجتماعی رو نتونستیم پرداخت کنیم.

از قضا یکی از کارگرا همسرش بنده خدا بچش افتاده بودو باید میبردش بیمارستان.

حالا تو این گیرو داد یکی اومد گفت بچش ناقص بوده،قلبش تشکیل نشده،زنش 8 ماهش بوده،ضعیف بوده و فلان.

بعد که بیمه رو پرداخت کردیم درست شد،به طرف گفتیم اقا بیا حسابداری باهات صحبت کنیم.

بعد که بهش گفتیم مشکل بیمه درست شده پرسیدیم آقا چی شده خانمت؟ اومدن به ما این طوری گفتن؟

گفت بابا کلا خانم من 5 هفته اش بوده که این قضایا پیش اومده،اگر این قضیه که شما میگید بود من الان انقدر آروم نمیشستم.

خلاصه که میخواید یه کلاغ چهل کلاغو درک کنید بیاید اینجا.

دروغگویی

بعضیام دروغگویی تو ذاتشونه.

حالا دروغ گفتنشون به کنار،لعنتی تو که خلاقیت به خرج دادی دروغ گفتی چرا یادت میره حرفتو عوض میکنی؟

قدیمیا راست گفتن که دروغگو کم حافظه میشه،همینه ها.

بعضیام که قربونشون برم گردن گیرشون خرابه،یه کاریم کرده باشن کلا زیر بار نمیرن.

نارضایتی

این که شما از زندگیتونو خدا ناراضی هستید،هیچ ارتباطی به دیگران نداره که هی میای دقو دلیتون  سر بقیه خالی میکنی.

مگه بقیه ارث باباتو خوردن بهت ندادن؟؟؟

فوضولی موقوف

نمیدونم چیز سخته واقعا یا نه اما بیایم یاد بگیریم سرمون تو کار خودمون باشه.

هیچ کس از آدمی که تو زندگی بقیه سرک بکشه خوشش نمیاد،شما اگر دوز فوضولیتو کم کنی بد نیست.

هم برای آرامش روحی خودت خوبه هم برای دیگران که باعث نشه بهت دروغ بگن.

باتشکر

صداقت

شما هر طوریم بخوای طرفتو گول بزنی و دروغ بگی بالاخره ابرا میره کنار و دروغات برملا میشه.

پس بیایم صادق باشیم تو حرفامون.هیچ آدمی از دروغگویی سودی نبرده.

عمر آدم

بعضیا رو این موضوع حساسن که عمرم داره میگذره،روز ب روز بیشتر دارم به مرگم نزدیک میشم و...

در اینجا باید ازشون سوال بشه که شما چه کار مفیدی تو زندگیت انجام دادی یا قصد انجامشو داری که اگر بمیری نا تموم میمونه؟؟؟

گنج قارون

زیادی به خودتون تو این دنیا مغرور نشید، قارون با اون همه ثروت و دارایی تو صدم ثانیه تو زمین مدفون شد.

حالا شما با یک صدم داراییشم که شاید نشه به دیگران فخر میفروشید؟؟؟

مواظب رفتارامون باشیم،نشیم اون قارونی که به عنوان درس عبرت همه ازش یاد می کنن.

خود خدا میدونه...

آدما مگه خدا هستن که تحمل کنند؟🙂

مگه خدا هستن که صبر کنند؟😐

مگه خدا هستن که ساکت بشینن یه گوشه؟😶

آدما احساس دارن،یه حدی تحمل،یه حدی صبر،تایه حدی میتونن سکوت کنن.😑

از حدش که بگذره دیگه چیزی براشون مهم نیست.اون موقع دیگه خود خدا میدونه قراره چی بشه و تمام🙄

ثروت

از بچگی فکر میکردم ثروت ینی پول!!!💵

 وقتی بزرگ شدم فهمیدم مفهوم ثروت، گسترده تر از چیزیه که تصویرشو داشتم🙄

فهمیدم:

 داشتن خانواده خوب ینی ثروت❤

داشتن دوستای خوب ینی ثروت👭

داشتن کار خوب ینی ثروت📝

داشتن رویاهای خوب و رسیدن بهشون ینی ثروت🎨

وهزاران خوب دیگه ینی ثروت😉

حکایت چوپان

ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ می‌گذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، ﺷﯿﺮ را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. 

 

ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. 

 

ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. 

 

ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: 

"ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور"

 

ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش می‌کنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.» ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ.