لبخند

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ می گذرد، ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ می کنند ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ می شوند ...


 ﭘﺎﺑﻠﻮ ﻧﺮﻭﺩﺍ


۰۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۹ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

حسابدار زیرک

روزی یک مهندس کامپیوتر و یک حسابدار با هم همسفر شدند.حسابدارخسته بود و خوابش می آمد,در حال چرت زدن بود که مهندس زد روی دوشش که اگر حاضر باشی از همدیگر سوال کنیم,هر کدام که بلد  نبودیم به دیگری یک دلار بدهد. حسابدار بی توجه به حرف های مهندس سرش را برگرداند و به چرت زدن خود ادامه داد. بعد از چند دقیقه مجدداً مهندس گفت:بیا سوال کنیم, اگر تو بلد نبودی پنج دلار بده و اگر من بلد نبودم پنجاه دلار می دهم. حسابدار قبول کرد!!!

حسابدار به مهندس گفت:اول شما شروع کن. بعد از اینکه مهندس سوال پرسید حسابدار بدون فکر دست در جیبش کرد و یک پنج دلاری به او داد. سوال بعدی نوبت حسابدار بود. پرسید:آن چیست که وقتی از کوه بالا می رود 3پا و وقتی از کوه پایین می آید 4پا دارد؟

بعد گفت هر وقت به جواب رسیدی مرا از خواب بیدار کن.مهندس پس از کمی فکر کردن لپ تاپ خود را روشن کرد و از طریق ماهواره در اینترنت کمی جست وجو کرد و بعد به هرکسی از دوستان که می شناخت زنگ زد, ولی به نتیجه ای نرسید.بعد از مدتی حسابدار را بیدار کرد,و پنجاه دلار به او داد. حسابدار بعد از دریافتپول مجدداً خوابید. مهندس که خیلی بی تاب بود جواب را بداند او را از خواب بیدار کرد و گفت پس جوابش چه شد؟حسابدار هم بدون اینکه فکر کند, دست در جیبش کرد و یک پنج دلاری دیگر به او داد...

۰۲ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

❌من و می خواهم


شخصی به بودا گفت:
من  خوشبختی می خواهم.  بودا پاسخ داد:
نخست "من" را حذف کن که حکایت از نفس دارد.
سپس "می خواهم" را حذف کن که حکایت از میل و
خواسته دارد.
اکنون آنچه با تو می ماند  "خوشبختی"  است.

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

سکوت


سکوت کن...
بگذار انسان ها تا انتهای قضاوت
اشتباهشان نسبت به آنچه هستی بروند!!!
بگذار نیت های تورا اشتباه بگیرند...
خیره نگاهشان کن...
مگر چقدر مهم است درست شناخته شدن در اذهان دیگران،
وقتی آن ها از درونت بی خبرند...
چه فرقی می کند تورا فرشته خطاب کنند یا شیطان...
اگر این دنیا غریبه است،تواشنا بمان...
تو پای خوبی هایت بمان...

۱۲ بهمن ۹۵ ، ۰۵:۲۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

خوشبختی


اگر خوشبختی را برای یک ساعت می خواهی,چرت بزنید.

اگر خوشبختی را برای یک روز می خواهید,به پیک نیک بروید.

اگر خوشبختی را برای یک هفته می خواهید,به تعطیلات بروید.

اگر خوشبختی را برای یک ماه می خواهید,ازدواج کنید.

اگر خوشبختی را برای یک سال می خواهید,ثروت به ارث ببرید.

اگر خوشبختی را برای یک عمر می خواهید,یاد بگیرید کاری را که انجام می دهید دوست داشته باشید.

(استیو جابز)

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

دریا...

عکس قلب در کنار ساحل sea love sand rocks

حرف مردم مانند موج دریاست
اگر در مقابلش بایستی
خسته ات میکند!!
واگر با آن همراهی کنی
غرقت میکند!!
قرار نیست که همه آدمها شما را درک کنند
و این اشکالی ندارد.
آنها حق دارند نظر دهند و شما
کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید..

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

مسافر

رهگذر

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

زمستان


نیمکت خالی زیر برف زمستانی bench snow winter

 

سکوت می کنم در این شب زمستانی...

سکوتی بالاتر از تنهایی...

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۰۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

زندگی...

داشتم می رفتم با همه چیز خداحافظی کنم.

داشتم می رفتم تا از این دنیا,با تمام نیرنگ ها,بدیها و پستی هایش فرار کنم.گمان نمی کردم چشمی در جستجوی من باشد.در راهی بودم که از انتهایش خبر نداشتم و هر چه بیشتر پیش می رفتم,بیشتر رنج می برد.از همه چیز دل بریده بودم.در انتظار مردن لحظه ها را سپری می کردم.

دیگر حتی افتادن برگ درختان هم مرا ناراحت نمیکرد.

دلم سنگ شده بود,وجودم سردِسرد.تنها برای خاک,زنده بودم.من در نظر درختان,گلها و زلالی چشمه ها مرده بودم.من به زندگی لج کرده بودم و زندگی هم برعکس العمل های من می خندید.حاضر نبودم که ببینم در زندگی شکست خورده ام,تنها حرف ها و اشک هایم را پشت غرورم  پنهان کرده بودم.

نمی خواستم که کسی برایم گریه کند.من تصور می کردم راهی برای بازگشت وجود ندارد.از سراسر وجودم غرور می جوشید,که از بازگشت خودداری می کرد.تا این که سحر,بوی گلها کنار جاده اولین چیزی بود که نظرم را جلب می کرد.باد موسیقی را می نواخت ومن با گل ها می رقصیدم.دیگر واژه زندگی برایم زیبا بود.زنده بودم تا زندگی کنم.افسوس که یک برگ پاییزی همه چیز را از من گرفت و باز در این دنیا تنهای تنهاشدم.دم می خواست فریاد بکشم و انتقام بگیرم.اما بر لب های من ترانه سکوت جاری بود.از پشت پرچین سکوت به زندگی نگاه می کردم.

دلم می خواست برگردم,ولی داغ گل های کنار جاده در دلم تازه می شد.

مجبور شدم در این راه بی پایان جلوتر روم...

۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی

موزیک

دانلود آهنگ پازل باند به نام دنیامیا

این موزیک هم قشنگه.

از پازل باند به نام((دنیامیا))

 

http://dl2.sarayedownload.ir/ahmad0461/music/95/11/01/03/Puzzle%20Band%20-%20Donyamia.mp3

۰۹ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه قیاسی